دانلود آهنگ جدید میثم تکستر و سین آ و Soul به نام یکی از این شنبه ها
Download New Music Meysam Texter & SinA & Soul – Yeki Az In Shanbeha
پخش از وب سایت معتبر نکست وان موزیک
هم اکنون به صورت آنلاین
گوش دهید و دانلود کنید ترانه میثم تکستر و سین آ و Soul به نام یکی از این شنبه ها از نکست وان موزیک
توجه فرمایید که در نکست وان موزیک
تمامی موزیک ها و فول آلبوم میثم تکستر و سین آ و Soul
با کیفیت بالا ۳۲۰ و دو کیفیت دیگر جهت دانلود سریع تر در اختیار شما قرار میگیرد
بلاخره با یکی از همین پاکتا آخرین نخ سیگارمو میکشم
پیش یکی از همین رفیقام حساب دنیارو میرسم
بلاخره یه روزی آخرین روزه
آخرین سوز برف و آخرین برگ پاییزو میبینم
آخرین بهار آخرین قطار آخرین سوار آخرین حصارو میشکنم
موقع حساب و کتاب فقط خاطره هام پیشمن
بلاخره یه روزی نوم ازم حرف میزنه تو جمع
غیافشو جمع میکنه و بغض میکنه و بعد یکی میزنه پشتش
میگه درسته رفته اما یادش بخیر
گیر نکرده کارش به غیر
یه شب ازم یاد کنین کنار آخرین سلامتی
بگین بد عادتی داشت لبخندو تو هر حالتی داشت
ولی یه روز یه جایی گیر کردم و شدم حسابی سیر
قلبم میکشید حسابی تیر
با چشای خیره شبای تیره رد شد و یه جا یکی بم گفت
آخر قصه خوشه رفیق
شب تیره میره صبح سفید، جاش میاد
اگه کاش میوه میداد الان دنیامون بهشت بود
بدو تا برسی بهش زود
کاری که بمونه واسه فردا، میشه حسرت لای دردا
که میگن رفت و تو دلش موند
ولی من با عقده نمیرم
ترسام برام گنده نمیشن
نشده از کسی خورده بگیرم
اگه بد بودم خودم کردم
با پای خودم رفتم تو چاه و خودمم برگشتم
یه جوری کارامو کردم که الان نبینی شرمندم
خواستم حرفی تو دلم نمونده باشه
هیچ مشکلی پیش نیاد که راجبش یه نفر نخونده باشه
بلاخره یه روزی یه جایی آخر خطه
باور منکه میگه اونجا تازه شروعشه
دارم روزامو میشمرم تا روزهای خوبم شروع بشه
*
نمیدونم چرا همه چی تلخه
دارم کم میشم هفت روز هفته
چرا پاک نمیشه خونم از رو دستم
چرا درگیر مقصد
چرا انقد کم شدی تو
چرا پر دل تنگی، از هرچی شک بود تو دل تو دل کندی خب
بگو چرا دل کندی؟
*
بالاخره منم رها میشم از زندون تن
بالاخره فاش میشن رازای پنهونتم
بالاخره میفهمم ماه نمیمونه پشت ابر
اون روز میگم وقت کم بود هدف نبود پشت صبر
رفقام زیر تابوت آخرین باره باتوونم
همین یه بار و بالام باقیش خاک پاتونم
فقط زار نزنید حلوا بزنید تا نیفتاده از دهن
مردونه تو هم پیس پیس نکن فاتحه بخون لب نزن
یه قلب پوکیده که تازه نیست تو جسم سرد
گلای ارکیده رو خاک خیس و چشم تر
عکسم مثل همیشه میخنده شمام حال کنید
اونروز حلالتون میکنم شمام حلال کنید
شاید برم جهنم بهشت خیلی شلوغه
کفر نباشه حس میکنم جهنمه دروغه
خدا یار و یاور اصلا خدا مادره
مادر زجر بچه رو بخواد خب این دور از باوره
زبونم لال که چرته مرگ نوریه به همه میتابه
شتر خریه رو همه میخوابه
یقت و میگیره میزنه میدره روحت میبره ابدی شی
غیر نام و یاد و خاطرات نمیمونه ازت هیچی
من عوضی چی میخوام از این دنیا همین رویا بسمه
که اگه خاک و بخوام طلاش کنم تلاش کنم حقمه
زهی خیال باطل داری میدویی رو تردمیل
دلت گیره چشت سیر
جیبت خالیه برا چی میزاری انرژی
من یه زنده ی مردم چون عشق نمیکنه بم وصال
ول کنی که خراب شده دیگه نمیکنه اتصال
تو زندون بی حصار ندارم از کسی انتظار
تش رفیقام چهل روز خونوادمم یه سال
*
نمیدونم چرا همه چی تلخه
دارم کم میشم هفت روز هفته
چرا پاک نمیشه خونم از رو دستم
چرا درگیر مقصد
چرا انقد کم شدی تو
چرا پر دل تنگی، از هرچی شک بود تو دل تو دل کندی خب
بگو چرا دل کندی؟
*
یکی از این شنبه ها
شانس میزنه سر به ما
ماهم میشیم سر به راه
مث همه بچه ها
شاید تو کوچه نکنیم سرصدا
یکی از این شنبه ها،
یه جا یکیرو میکنن انتخاب که نباشه دنبال انتقام
یهو میاد طلا و دلار و ماشین پایین
بلاخره یکی مارو میبینه و درک میکنه ما اینجاییم
شاید مام بخندیم
سرمونو با خیال راحت بزاریم زمین و جفت چشامونو ببندیم
یکی از این شنبه ها
کسی جمعه نمیگه فهمیدم
نمیگه به ماها ربطی نداره، بگیره سمت ما
شاید بشه لبخند زد
بحثارو پیش برد حتی بدون اینکه کل کل کرد
وقت کنیم دوتا کتاب بخونیم
یه شبایی انقد بخوریم حال کنیم که صبحو خواب بمونیم
یکی از این شنبه ها ماهم درک میکنیم، ترک میکنیم
حرف میزنیم بحث میکنیم
نتیجه میگیریم حالیمونه دیگه کسی نمیبینه رنگ میخوریم
یکی از این شنبه ها
دیگه منتظر جمعه نمیشیم
زندگی بهمون حال میده و با مرگ بر… جمله نمیگیم
هرزه نمیشیم، قرض نمیگیریم
نذری میدیم و نذر نمیکنیم، درس میگیریم و فرض نمیکنیم
اذل میکنیم و مرز نمیسازیم، قرص نمیخوریم، حد میشناسیم
دیگه با اور دوز نمیمیریم
یکی از این شنبه ها
بابا نوئل و فیروز آشتی میکنن
اشکای روی صورتت فقط وقتی خودت خواستی میدوان
راست میگن ولی راست نمیکنن
پاس میدن و زاپاس نمیخورن
آس میریزن و هرچی حقه
دیگه عادلانه بازی میکنن
یکی از این شنبه ها
اول یکی از این هفته ها
وسط میدون شمع روشن میکنیم واسه همه رفته ها
تو یکی از همین شنبه ها
---------------
بلاخره با یکی از همین پاکتا آخرین نخ سیگارمو میکشم
پیش یکی از همین رفیقام حساب دنیارو میرسم
بلاخره یه روزی آخرین روزه
آخرین سوز برف و آخرین برگ پاییزو میبینم
آخرین بهار آخرین قطار آخرین سوار آخرین حصارو میشکنم
موقع حساب و کتاب فقط خاطره هام پیشمن
بلاخره یه روزی نوم ازم حرف میزنه تو جمع
غیافشو جمع میکنه و بغض میکنه و بعد یکی میزنه پشتش
میگه درسته رفته اما یادش بخیر
گیر نکرده کارش به غیر
یه شب ازم یاد کنین کنار آخرین سلامتی
بگین بد عادتی داشت لبخندو تو هر حالتی داشت
ولی یه روز یه جایی گیر کردم و شدم حسابی سیر
قلبم میکشید حسابی تیر
با چشای خیره شبای تیره رد شد و یه جا یکی بم گفت
آخر قصه خوشه رفیق
شب تیره میره صبح سفید، جاش میاد
اگه کاش میوه میداد الان دنیامون بهشت بود
بدو تا برسی بهش زود
کاری که بمونه واسه فردا، میشه حسرت لای دردا
که میگن رفت و تو دلش موند
ولی من با عقده نمیرم
ترسام برام گنده نمیشن
نشده از کسی خورده بگیرم
اگه بد بودم خودم کردم
با پای خودم رفتم تو چاه و خودمم برگشتم
یه جوری کارامو کردم که الان نبینی شرمندم
خواستم حرفی تو دلم نمونده باشه
هیچ مشکلی پیش نیاد که راجبش یه نفر نخونده باشه
بلاخره یه روزی یه جایی آخر خطه
باور منکه میگه اونجا تازه شروعشه
دارم روزامو میشمرم تا روزهای خوبم شروع بشه
*
نمیدونم چرا همه چی تلخه
دارم کم میشم هفت روز هفته
چرا پاک نمیشه خونم از رو دستم
چرا درگیر مقصد
چرا انقد کم شدی تو
چرا پر دل تنگی، از هرچی شک بود تو دل تو دل کندی خب
بگو چرا دل کندی؟
*
بالاخره منم رها میشم از زندون تن
بالاخره فاش میشن رازای پنهونتم
بالاخره میفهمم ماه نمیمونه پشت ابر
اون روز میگم وقت کم بود هدف نبود پشت صبر
رفقام زیر تابوت آخرین باره باتوونم
همین یه بار و بالام باقیش خاک پاتونم
فقط زار نزنید حلوا بزنید تا نیفتاده از دهن
مردونه تو هم پیس پیس نکن فاتحه بخون لب نزن
یه قلب پوکیده که تازه نیست تو جسم سرد
گلای ارکیده رو خاک خیس و چشم تر
عکسم مثل همیشه میخنده شمام حال کنید
اونروز حلالتون میکنم شمام حلال کنید
شاید برم جهنم بهشت خیلی شلوغه
کفر نباشه حس میکنم جهنمه دروغه
خدا یار و یاور اصلا خدا مادره
مادر زجر بچه رو بخواد خب این دور از باوره
زبونم لال که چرته مرگ نوریه به همه میتابه
شتر خریه رو همه میخوابه
یقت و میگیره میزنه میدره روحت میبره ابدی شی
غیر نام و یاد و خاطرات نمیمونه ازت هیچی
من عوضی چی میخوام از این دنیا همین رویا بسمه
که اگه خاک و بخوام طلاش کنم تلاش کنم حقمه
زهی خیال باطل داری میدویی رو تردمیل
دلت گیره چشت سیر
جیبت خالیه برا چی میزاری انرژی
من یه زنده ی مردم چون عشق نمیکنه بم وصال
ول کنی که خراب شده دیگه نمیکنه اتصال
تو زندون بی حصار ندارم از کسی انتظار
تش رفیقام چهل روز خونوادمم یه سال
*
نمیدونم چرا همه چی تلخه
دارم کم میشم هفت روز هفته
چرا پاک نمیشه خونم از رو دستم
چرا درگیر مقصد
چرا انقد کم شدی تو
چرا پر دل تنگی، از هرچی شک بود تو دل تو دل کندی خب
بگو چرا دل کندی؟
*
یکی از این شنبه ها
شانس میزنه سر به ما
ماهم میشیم سر به راه
مث همه بچه ها
شاید تو کوچه نکنیم سرصدا
یکی از این شنبه ها،
یه جا یکیرو میکنن انتخاب که نباشه دنبال انتقام
یهو میاد طلا و دلار و ماشین پایین
بلاخره یکی مارو میبینه و درک میکنه ما اینجاییم
شاید مام بخندیم
سرمونو با خیال راحت بزاریم زمین و جفت چشامونو ببندیم
یکی از این شنبه ها
کسی جمعه نمیگه فهمیدم
نمیگه به ماها ربطی نداره، بگیره سمت ما
شاید بشه لبخند زد
بحثارو پیش برد حتی بدون اینکه کل کل کرد
وقت کنیم دوتا کتاب بخونیم
یه شبایی انقد بخوریم حال کنیم که صبحو خواب بمونیم
یکی از این شنبه ها ماهم درک میکنیم، ترک میکنیم
حرف میزنیم بحث میکنیم
نتیجه میگیریم حالیمونه دیگه کسی نمیبینه رنگ میخوریم
یکی از این شنبه ها
دیگه منتظر جمعه نمیشیم
زندگی بهمون حال میده و با مرگ بر… جمله نمیگیم
هرزه نمیشیم، قرض نمیگیریم
نذری میدیم و نذر نمیکنیم، درس میگیریم و فرض نمیکنیم
اذل میکنیم و مرز نمیسازیم، قرص نمیخوریم، حد میشناسیم
دیگه با اور دوز نمیمیریم
یکی از این شنبه ها
بابا نوئل و فیروز آشتی میکنن
اشکای روی صورتت فقط وقتی خودت خواستی میدوان
راست میگن ولی راست نمیکنن
پاس میدن و زاپاس نمیخورن
آس میریزن و هرچی حقه
دیگه عادلانه بازی میکنن
یکی از این شنبه ها
اول یکی از این هفته ها
وسط میدون شمع روشن میکنیم واسه همه رفته ها
تو یکی از همین شنبه ها