دانلود آهنگ جدید محمد قادری به نام دختر
Download New Music Mohammad Ghaderi – Dokhtar
دانلود آهنگ با کیفیت عالی محمد قادری به نام دختر
پخش از وب سایت معتبر نکست وان موزیک
هم اکنون به صورت آنلاین
گوش دهید و دانلود کنید ترانه محمد قادری به نام دختر از نکست وان موزیک
محمد قادری دختر
توجه فرمایید که در نکست وان موزیک
تمامی موزیک ها و فول آلبوم محمد قادری
با کیفیت بالا ۳۲۰ و دو کیفیت دیگر جهت دانلود سریع تر در اختیار شما قرار میگیرد
متن ترانه دختر از محمد قادری
اسمش دختر ولی روحش یه مرده
جسمش خسته ولی روح پره درده
باقلب خالی ازعشق داره میده تن به
صدتا قرص آبم روش تهش یه لبخنده
موهای بلندو ماتیک رولباشه
خودش عاشق لاکو برق رو ناخوناشه
پسری که مجبور به دعوا با پدره
هرروز غصه ی تهه بحثشون میشه باشه
تو میزنی تن کبودو دور چشم سیاه
من میگم خدا خودت نگاه کن بیا
ببین داره تیکه پاره میشه قلب ما
تو نگاه کن گریه کن تا بارون بیاد
این حرفا حتی خود منم خسته میکردن
بافکر بازم تو اتاق بسته میرفتم
میگفتن تو دیوونه ای و خنده میکردن
گفتم عیب نداره اونا انقدر نمیفهمن
این نسل چه بیرحمن چه پسته این جنگل
هرچی میکاری تو راه هرزگی رفتن
دنبال یه بلیط رفت بی برگشت
نه من بر نمیگردم برنمیگردم
تو میزنی تن کبودو دور چشم سیاه
من میگم خدا خودت نگاه کن بیا
ببین داره تیکه پاره میشه قلب ما
تو نگاه کن گریه کن تا بارون بیاد
این حرفا حتی خود منم خسته میکردن
بافکر بازم تو اتاق بسته میرفتم
میگفتن تو دیوونه ای و خنده میکردن
گفتم عیب نداره اونا انقدر نمیفهمن
---------------
اسمش دختر ولی روحش یه مرده
جسمش خسته ولی روح پره درده
باقلب خالی ازعشق داره میده تن به
صدتا قرص آبم روش تهش یه لبخنده
موهای بلندو ماتیک رولباشه
خودش عاشق لاکو برق رو ناخوناشه
پسری که مجبور به دعوا با پدره
هرروز غصه ی تهه بحثشون میشه باشه
تو میزنی تن کبودو دور چشم سیاه
من میگم خدا خودت نگاه کن بیا
ببین داره تیکه پاره میشه قلب ما
تو نگاه کن گریه کن تا بارون بیاد
این حرفا حتی خود منم خسته میکردن
بافکر بازم تو اتاق بسته میرفتم
میگفتن تو دیوونه ای و خنده میکردن
گفتم عیب نداره اونا انقدر نمیفهمن
این نسل چه بیرحمن چه پسته این جنگل
هرچی میکاری تو راه هرزگی رفتن
دنبال یه بلیط رفت بی برگشت
نه من بر نمیگردم برنمیگردم
تو میزنی تن کبودو دور چشم سیاه
من میگم خدا خودت نگاه کن بیا
ببین داره تیکه پاره میشه قلب ما
تو نگاه کن گریه کن تا بارون بیاد
این حرفا حتی خود منم خسته میکردن
بافکر بازم تو اتاق بسته میرفتم
میگفتن تو دیوونه ای و خنده میکردن
گفتم عیب نداره اونا انقدر نمیفهمن