دانلود آهنگ جدید رامتین دلیران به نام خاک
Download New Music Ramtin Daliran – Khak
دانلود آهنگ با کیفیت عالی رامتین دلیران به نام خاک
پخش از وب سایت معتبر نکست وان موزیک
هم اکنون به صورت آنلاین
گوش دهید و دانلود کنید ترانه رامتین دلیران به نام خاک از نکست وان موزیک
رامتین دلیران خاک
توجه فرمایید که در نکست وان موزیک
تمامی موزیک ها و فول آلبوم رامتین دلیران
با کیفیت بالا ۳۲۰ و دو کیفیت دیگر جهت دانلود سریع تر در اختیار شما قرار میگیرد
متن ترانه خاک از رامتین دلیران
ترانه: ادیب الممالک فراهانی
آهنگ: امیر آرام
تنظیم: امیر آرام
میکس و مسترینگ: امیر آرام
برخیز شتر بانا بر بند کجاوه
کز چرخ عیان گشت همی رایت کاوه
از شاخ شجر برخاست اوای چکاوه
وز طول سفر حسرت من گشت علاوه
بگذر بشتاب اندر وز رود سماوه
وز دیده من بنگر دریاچه ساوه
ماییم که از خاک بر افلاک رساندیم
خاک عرب از شرق به اقصی گذراندیم
دریای شمالی را بر شهر نشاندیم
وز بحر جنوبی به فلک گرد فشاندیم
در چین و ختن ولوله از هیبت ما بود
در مصر و عدن قلقله از شوکت ما بود
در آندلس و روم عیان قدرت ما بود
غرناطه و اشبیلیه در طاعت ما بود
امروز گرفتار غم و محنت و رنجیم
در داو فرح باخته اندر شش و پنجیم
با ناله و افسوس در این دیر سه پنجیم
چون زلف عروسان همه در چین شکنجیم
هم سوخته کاشانه و هم باخته کنجیم
ماییم که در سوگ و طرب قافیه سنجیم
جغدیم به ویرانه هزاریم به گلزار
افسوس که این مزرعه را آب گرفته
دهقان مصیبت زده را خواب گرفته
خون دل ما رنگ می ناب گرفته
وز شوزش تب پیکرمان تاب گرفته
رخسار هنر گونه مهتاب گرفته
چشمان خرد پرده زخون آب گرفته
ثروت شده بی مایه و صحت شده بیمار
ابری شده بالا و گرفته است فضا را
وز دود و شرر تیره نموده است هوا را
آتش زده سکان زمین را سما را
سوزانده به چرخ اختر و در خاک گیا را
ای واسطه رحمت حق بحر خدا را
زین خاک بگردان ره طوفان بلا را
بشکاف زهم سینه این ابر شرر بار
بر خیز شتر بانا بر بند کجاوه
کز چرخ عیان گشت همی رایت کاوه
از شاخ شجر بر خواست اوای چکاوه
وز طول سغر حسرت من گشت علاوه
گشت علاوه گشت علاوه گشت علاوه
---------------
برخیز شتر بانا بر بند کجاوه
کز چرخ عیان گشت همی رایت کاوه
از شاخ شجر برخاست اوای چکاوه
وز طول سفر حسرت من گشت علاوه
بگذر بشتاب اندر وز رود سماوه
وز دیده من بنگر دریاچه ساوه
ماییم که از خاک بر افلاک رساندیم
خاک عرب از شرق به اقصی گذراندیم
دریای شمالی را بر شهر نشاندیم
وز بحر جنوبی به فلک گرد فشاندیم
در چین و ختن ولوله از هیبت ما بود
در مصر و عدن قلقله از شوکت ما بود
در آندلس و روم عیان قدرت ما بود
غرناطه و اشبیلیه در طاعت ما بود
امروز گرفتار غم و محنت و رنجیم
در داو فرح باخته اندر شش و پنجیم
با ناله و افسوس در این دیر سه پنجیم
چون زلف عروسان همه در چین شکنجیم
هم سوخته کاشانه و هم باخته کنجیم
ماییم که در سوگ و طرب قافیه سنجیم
جغدیم به ویرانه هزاریم به گلزار
افسوس که این مزرعه را آب گرفته
دهقان مصیبت زده را خواب گرفته
خون دل ما رنگ می ناب گرفته
وز شوزش تب پیکرمان تاب گرفته
رخسار هنر گونه مهتاب گرفته
چشمان خرد پرده زخون آب گرفته
ثروت شده بی مایه و صحت شده بیمار
ابری شده بالا و گرفته است فضا را
وز دود و شرر تیره نموده است هوا را
آتش زده سکان زمین را سما را
سوزانده به چرخ اختر و در خاک گیا را
ای واسطه رحمت حق بحر خدا را
زین خاک بگردان ره طوفان بلا را
بشکاف زهم سینه این ابر شرر بار
بر خیز شتر بانا بر بند کجاوه
کز چرخ عیان گشت همی رایت کاوه
از شاخ شجر بر خواست اوای چکاوه
وز طول سغر حسرت من گشت علاوه
گشت علاوه گشت علاوه گشت علاوه