متن آهنگ زخم کاری از محمدرضا فاخرنیا
خط چشمانت بلند ماه بی انصاف من
بی تو شوره زارم ای برکه ی شفاف من
تا کجا آخر بگو میکشی قلب مرا
من که دلتنگ توام میروی تنهاچرا
دست نگهدار دراین آشفته بازار حقیقت تلخ است
نه دستی نه یاری فقط زخم کاری حقیقت تلخ است
دریا دریانگاهت مرا غرق تو کرد
من که تسلیم توام خسته ازاین کهنه نبرد
شعله ورشد دلم آه ازاین سوزجگر
غیر از آتش زدن ازشعله برایت چه دگر
می کشانددست غربت به کوچه مراباز
همچومرغ دلشکسته زدم زیرآواز
این هوا بی تو برایم نفس گیروتنگ است
تو که بودی که جهانم بدون تولنگ است
دریادریانگاهت مرا غرق تو کرد
من که تسلیم توام خسته ازاین کهنه نبرد
شعله ورشد دلم آه ازین سوزجگر.
غیر از آتش زدن ازشعله برایت چه دگر