متن آهنگ روز بخیر سیمین از سامان لطفی
حساسیت داری ، خسته شدی از صدای کوک زنگ ساعت
دلشوره داری ، خوابت ببره به این احساست کردی عادت
اما شروع صبح واسه تو ، شروع یبار دیگه زندگیته
جلو آینه رفتن قبل هر چی ، کار تکراریه همیشگیته
یه کمی غر غر میزنی با خودت ، حواست پرت ساعت و دیوار
باید کاراتو زود تموم کنی ، پونزده دقیقه وقت داری انگار
تند تند کارای خونه رو میکنی ، ساعت زبون در آورده واست
میخندی میگی دیر شده بازم ، چقدر تند داره میدوعه ساعت
روز بخیر سیمین
زندگی اجباریه دست خودت نیست
یکمی آسون بگیری گاهی بد نیست
روز بخیر سیمین
روز بخیر سیمین
زندگی یه اتفاق ناگزیره
هرچی که سخت بگیری اون سخت میگیره
روز بخیر سیمین
روز بخیر سیمین
.
.
.
تکراره هر چی هست ، دنیا قشنگه باز
موهاتو شونه کن ، یک روز نو بساز
لبخند میزنی ، میخنده خونمون
پاشو که صبح شده ، زیبا شد آسمون
صبح بخیر سیمین
زندگی اجباریه دست خودت نیست
یکمی آسون بگیری گاهی بد نیست
روز بخیر سیمین
زندگی یه اتفاق ناگزیره
هرچی که سخت بگیری اون سخت میگیره
روز بخیر سیمین
روز بخیر سیمین