متن آهنگ ای کاش از آرمان واحدی
سخن یار که بیاید به زبانُ روانم درونم خبر میدهد از جانُ جهانم
چند صباحیست که ای لیلی زمانه که از فتنۀ عشق تو مجنون زمانم
دیباچۀ روی جمالُ کمال تو ای هوشی برد از کمالُ جمال درونم
حال غمگین مرا ببین ای یارا حال مسکین مرا ببین ای جانم
ای کاش یارُ عاشقم بودی ای کاش یارُ دلبرم بودی
ای کاش تا ساعت عشق یارُ دلدار من بودی
چه فتنه در مسکین عشقت چه فتنه در نگاه پاکت
سخنی گفتمُ دیدم دیدمُ بریدم فارغ شدم از نگاه سردت
ای کاش یارُ عاشقم بودی ای کاش یارُ دلبرم بودی
ای کاش تا ساعت عشق یارُ دلدار من بودی