متن آهنگ چشم مست از پارسیا
میدانی دلم میداند عشقت را زجان میداند
ارام است دلم تا هستی شب تار است تو ماهم هستی خانه ام را تو اباده کردی چشم مستی زمن توبه بستی از تو انگار به دنیا یکی هست
قلب من را گرفتی تو بر دست
امانم امانم دلم را اسیرست به این عشق
جهانم جهانم تو رنگ دلت شد به این عشق
من در قفس تو افتاده ترینم جز عشق نباید جز عشق نبینم تا تو نرسانی خودت را به جانم
تا تو نشوی یار ارام ندارم
از لعل رخ تو همین جان بگیرم
از موج نگاهت به یک بار بمیرم
تو راز سپردی به عمق نگاهم
تا راز نجویم دگر ناب ندارم