متن آهنگ مرد معدن از میلاد ابراهیمی
هنوزم صدای نفسهات میاد
میون هیاهوی سنگ و کلنگ
طنین قدمهای باغیرتت
میپیچه توی گوش هرقلوه سنگ
هنوزم صدای نفسهات میاد
از اعماق تاریک این زندگی
تویی روسفیدِ به رنگ ذغال
تویی معنی مرد و مردونگی
"توی سیاهیا خدا رو میبینی
میری بازم جلو از پا نمیشینی
در اوج خستگی در انتهای شب
پی یه لقمه نون میری وجب وجب"
نه دنبال نام و نه دنبال گنج
میرفتی که بودن رو معنا کنی
اگه دل به دریا زدی رد شدی
فقط خواستی معبرو وا کنی
هنوزم صدای قدمهات میاد
همونی که اینبار شد شب شکن
همون مرد معدنچی بردبار
همون مرد بی ادعای وطن
"توی سیاهیا خدا رو میبینی
میری بازم جلو از پا نمیشینی
در اوج خستگی در انتهای شب
پی یه لقمه نون میری وجب وجب"