متن آهنگ سایه از مرتضی محمدی
نمیشه از پیشم بری ، نباید از تو بگذرم
وجود تو وجودمه ، اگه بری رسیده روز آخرم...
نمیخوام از تو بشنوم ، که قصه مون ، یه بازی بود
بهم نگی ، که عشق من ، مهم نبود مهم نبود مهم نبود ...
[ یادت میاد میگفتی که تا تهش ،
باهم قدم قدم میریم تا آخرش ،
چشام که باز شد ، دیدم که دستای تو ، یه سایه بود...
یه سایه ای یه عمره رو قلبمه ،
یه قلب پیر و زخمی که پر از غمه ،
غم نبودت ، همه وجودت برام ، شد آرزو... ]
چرا تموم نمیکنی ، کسوف چشم ماه تو
چرا طلوع نمیکنی ، به ساحل نشسته چشم براه تو
اصلا قبول ، تو بردی و ، اسیر بازی هات شدم ،
تا اومدم شروع کنم ، فقط با یه رخ تو کیش و مات شدم