آهنگ کشتی از جواد کردیان
چشم به راه کشتیای رهگذر
رو به اقیانوس نشسته بی صدا
گاهی موجا مینوازن تنشو
کشتی شکسته و بی ناخدا
ساعتا میگذرن و کسی سراغش نمیاد
پلکاشو رو هم میذاره اما خوابش نمیاد
یه دفعه یاد قدیما میکنه که دو تا عاشق
روی عرشه ش بوسه میگیرن / با عشق زیاد
یه روزی رو دریا بود
مثل تو قصه ها بود
کشتی شکسته مون
عاشق ماهیا بود
اما دست سرنوشت
زد و بادبانشو بست
کنج ساحل خونه کرد
دل اقیانوس شکست
باد سرد ساحلی رو صورتش
تن چوبیش توی ماسه های نرم
از خودش میپرسه با حسرت و آه
کجا رفتن اون شب و روزای گرم
حالا با بادبان پاره کسی پا روش نمیذاره
با یه مشت خاطره زنده س مگه جز اونا چی داره؟
از غروبا گله داره طاقت بارون نداره
تا یه ابر میبینه میگه ای خدا بارون نباره